روانگردان و افسردگی
بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت ، تخمین زده می شود که بیش از 300 میلیون نفر در سراسر جهان افسردگی را تجربه کنند و تصور می شود که تعداد مشابهی از مردم با اضطراب زندگی می کنند. از آنجایی که افراد اغلب چنین شرایط سلامت روانی را به طور همزمان تجربه می کنند، که به آن بیماری همراه گفته می شود، و بسیاری به دنبال درمان نیستند، تعداد واقعی به احتمال زیاد بسیار بیشتر است. و تاکنون، رویکرد محققان برای درمان اضطراب و افسردگی تا حد زیادی بر ایجاد تعادل ظریف بین پیامرسانهای شیمیایی در مغز متمرکز بوده است. انبوهی از داروهای تجویز شده، مانند، مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین، منبع مورد اعتماد همه حول این اصل کار می کنند. و با این حال، مطالعات روی ترکیبات توهم زا نشان داده است که چنین داروهایی می توانند به نورون های مغز کمک کنند تا از طریق انتقال دهنده های عصبی یا پیام رسان های شیمیایی با یکدیگر صحبت کنند.
ماهان مدیکال مرجع تخصصی عرضه انواع جوراب واریس در یرند های معتبر داخلی و خارجی
این منجر به ظهور، نظریه شبکه شده است. و در آخرین قسمت از پادکست، با دکتر آدریان ژاک آمبروز، مدیر پزشکی دفتر عمل روانپزشکی کلمبیا، در مورد جدیدترین تحقیقات در مورد علوم اعصاب اضطراب و افسردگی و اینکه چگونه ممکن است آینده درمان را تغییر دهد، بحث می کنیم. دکتر آمبروز همچنین در روانپزشکی مداخله ای عصبی، کار با کتامین، درمان تشنج الکتریکی و تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال، در درمان اختلالات خلقی مقاوم است. و مصاحبه شونده دیگر ما اولیویا است که چند سالی است با اضطراب و افسردگی زندگی می کند و او تجربیات خود را به اشتراک می گذارد. و می توانید پادکست ما را به طور کامل در زیر یا در پلتفرم پخش دلخواه خود گوش دهید. و گفتگوی ما با تشخیص علائم و نشانه های این شرایط شروع می شود. در مورد بحث اضطراب، اولیویا به صدا در می آید، هنگامی که مضطرب هستم میتوانم در درونم احساس پروانهها کنم و دستهایم عرق کرده است، و شما فقط احساس میکنید که خیلی، نمیدانم، در لبهها هستید. اما پس از آن با حملات پانیک یا حملات اضطرابی، من بسیار تهویه هوا می شوم و برای نفس کشیدن تلاش می کنم. و در مقابل، اولیویا میگوید، افسردگی باعث میشود او احساسات بسیار متفاوتی را احساس کند. و وقتی افسرده هستید، کمی احساس بیحسی میکنید، میدانم، بسیار متفاوت است. و شما فقط احساس پوچی می کنید نه اینکه در لبه باشید. آنها پایان های بسیار متفاوتی دارند.
یک مغز در حال تغییر
بدون درمان، افسردگی و اختلالات اضطرابی می توانند نحوه عملکرد مغز را تغییر دهند و باعث تغییرات فیزیکی شوند. و به عنوان مثال، با دوره های طولانی اضطراب، آمیگدال یا مرکز کوچک بادامی شکل از احساسات و انگیزه، بزرگتر می شود و بیش از حد حساس می شود. استرس ناشی از اضطراب مداوم، هیپوکامپ، ساختار درگیر در یادگیری و حافظه را نیز کوچک می کند. و این تغییرات فیزیکی همچنین می تواند علائم روانی بیشتری ایجاد کند یا آنها را بدتر کند. و در طول اضطراب، سیگنال، دائمی به هیپوتالاموس، مرکز کنترل و هماهنگی هوشمند در اعماق مغز - همچنین در نهایت باعث تضعیف ارتباط بین آمیگدال و قشر جلوی مغز می شود که مسئول برنامه ریزی و تصمیم گیری است. در نتیجه این زنجیره از واکنش ها، ممکن است یک فرد توانایی خود را برای تفکر تحلیلی یا منطقی از دست بدهد. و برای مثال، در بزرگسالان، شاهد افزایش غیرطبیعی آمیگدال و همچنین فعالیت مخطط شکمی و قشر پیش پیشانی میانی هستیم. این بدان معناست که بیماران بیشتر با محرک های عاطفی منفی هماهنگ می شوند. آنها همچنین کاهش غیرطبیعی فعالیت مخطط شکمی را نسبت به احساسات مثبت و محرکهای عاطفی نشان میدهند.
منبع : Medicalnewstoday.com
ترجمه : تحریریه ماهان مدیکال
سایر مقالات گروه - مقالات علمی,سایر مقالات گروه - مقالات تخصصی پزشکی,سایر مقالات گروه - مغز و اعصاب,سایر مقالات گروه - سلامت عمومی,